۸/۲۸/۱۳۸۶

اعلان موضع دفتر نمايندگي رهبرضداستبداد زنداني،
آيت الله كاظميني بروجردي
پيرامون تخريب عبادتگاه متصوّفه و خشونت برعليه پيروان آنها و ادامه تهديدات وزارت اطّلاعات
بار ديگر نقض آشكار حقوق بشر از آستين استبدادگران تاريخ ايران، بيرون آمد و در شهر بروجرد، محل عبادت صوفيّان اين شهر به تعرضات وحشيانه و خشونت‌طلبانه در نيمه‌شب منجر شد و صدها نفر از طرفداران اين مذهب، مصدوم و مجروح و بازداشت شدند و امنيّت هزاران نفر ديگر از اين عزيزان بر طبق تهديدهاي حكومتي در خطر قرار گرفت.
متاسّفانه به خاطر خفقان موجود در ايران، امكان ابراز همدردي علني هموطنان با صوفيان مورد حمله قرار گرفته ، وجود نداشته؛ فلذا ما از طرف مخالفين دين انقلاب در ايران ضمن ابراز همدردي اعلام مي‌داريم كه وقتي آزادي عقيده و بيان نباشد و كشور در تصّرف دين سياسي باشد و ملّت، جملگي در حوزه تفتيش عقايد قرار گيرند، بايد انتظار چنين حملاتي را كشيد؛ چرا كه روحانيّون حكومتيِ انقلاب، خواهان سركوب تمامي اديان الهي هستند و مذاهب آسماني را مانع گسترش اهداف استعماري خود مي‌بينند، لذا در هر فرصتي ، در هر گوشه و كناري از مملكت، به ريشه‌كني آئين‌هاي فكري ايرانيان مظلوم مي‌پردازند.
روزي كه رهبر آزاديخواه زنداني ايران را به شكنجه‌گاه بردند ،هدفمندانه اقدام كردند تا صُلح و آزادي را خفه كنند و مردم را به سركوب دائمي مبتلا سازند.
اكنون از مجامع بين‌المللي مي‌خواهيم تا هرچه سريعتر به خفقان عمومي و اختناق فكري توجّهي كنند و با مطرح نمودن قطعنامه‌اي در شوراي امنيّت سازمان ملل متّحد، در خصوص پايبند كردن حكومت ايران به آزادي‌هاي خداداده، ملّت ستمديده ايران را از ورطه هلاكت دائمي نجات دهند.
انتظار اقشار مختلف اين ملّت از مجامع رسمي و قانوني و حقوقي جهان آنست كه از تمامي نيروهاي خود در راه اعتلاي آزادي بيان و استقلال قلم و حرمت اعتقادات استفاده كنند و براي نجات پيشواي ديكتاتورستيز زنداني ايران فشارهاي كارآمد را بر رژيم قانون‌شكن و نامردمي ايران، وارد آورند و آسايش مردم بي‌پناه و محروم ايران را فراهم كنند.
الان چنين حادثه‌اي خونبار و وحشتناك در شهر بروجرد انجام گرديده و فرداست كه در شهرهاي ديگر ضايعات اين چنيني را به نمايش گذارند. فلذا بجاست كه به استمداد اين ملّت پاسخ دهيد و رهبران ديني جهان از دولت پليسي ايران بخواهند تا بيش از اين، باهرج و مرج اجتماعي و اعتباري، جامعه‌ي وحشت‌زده ايران را در اسارت نگيرد.
با سپاس از مراحم مجامع طرفدار حقوق بشر
دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا

۸/۲۵/۱۳۸۶

نامه دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا به پروفسور هاله افشار

سركار علّيّه ، پروفسور هاله افشار
با سلام و تبريك به مناسبت عضويت در مجلس اعيان انگلستان و آرزوي ترفيع فراتر در مصادر بزرگ جهاني، نظر آن بانوي مصلح و انسان‌دوست و مدافع حقوق بشر را به وضعيّت رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي، جلب مي‌كنم.
ايشان سالهاي زيادي را صرف مقابله با دين استبدادي كرده‌اند و اكنون عوارض سنگيني را در موارد روحي و جسمي و خانوادگي و مالي و امنيّتي و تبليغي مي‌دهند. اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مورد بي‌رحمانه‌ترين آزارهاي حكومتي قرار گرفته‌اند كه قتل پدر و مادرشان، از جمله آثار جاودانه‌اي در تاريخ معاصر ايران‌زمين است. اين روحاني آزاديخواه و مستقل كه حاضر به پذيرش "مذهب انقلاب" نشده، پايگاه مردمي وسيع و گسترده‌اي دارد كه نگاهي به مجالس معنوي و اخلاقي او در سالهاي گذشته، تائيد اين ادّعاي حقيقي را به ثبوت مي‌رساند. اين پيشواي ديكتاتورستيز زنداني با اينكه همواره، مورد بايكوت خبري رسانه‌هاي داخلي و مزدور قرار داشته و اجازه استفاده از جرائد كشور را در معرّفي مواضع و مجالس خويش نداشته، امّا به لحاظ اقبال عمومي از نظرات اعتقادي و اعتباري ايشان، جلساتشان در استاديومهاي ورزشي برپا مي‌گشت، هيچ مسجدي، امكان پذيرش جمعيّت انبوه علاقمندانش را نداشته و بگونه‌اي كه عكسها و فيلمها حكايت مي‌كند، ده‌ها هزار نفر دور از خبر رساني‌هاي همگاني، جمع مي‌شدند كه جلسه آخر اين مصلح زنداني، در بزرگترين استاديوم سرپوشيده ايران، برگزار گرديد و تقريبا بيش از يكصدهزار زن و مرد و كوچك و بزرگ، اجتماع كردند و به مواعظ الهي و جذبات متافيزيكي او، توجّه نمودند كه اسناد و مدارك آن در مجامع حقوقي جهان و مراكز رسمي دنيا، آرشيو گرديد، و همين حمايتهاي مهّم و دامنه‌دار كه از اقشار و افكار مختلف جامعه صورت مي‌گرفت، باعث خشم و غضب هيئت حاكمه خودكامه گرديد و بعد از چند روز به منزل اين مرجع سازش‌ناپذير، حمله كردند و با واكنش تند اهالي محل و منطقه مواجه شدند و با خسارتهاي گوناگون، عقب نشيني كردند و به مدّت سه ماه، اين خادم ملّت و سرباز وطن را در خانه محقّرش، محاصره نمودند كه در طول اين جنايت، از ناحيه صدها نفر از پيروانش، محافظت مي‌شد و آنگاه كه اخبار و اسرار اين فجايع تروريسم دولتي به سازمان ملل و پارلمان اروپا و پاپ اعظم و خبرگزاري‌هاي بين‌المللي رسيد، با يورش عظيمي از نيروهاي مسلّح به اوج رسيد كه در سال گذشته به وقوع پيوست و با گلوله و گازهاي سمّي و ميكروبي، از آنها پذيرائي كردند و صدها نفر را به همراه ايشان به زندان بردند و تحت شكنجه قرار دادند كه كم‌كم طرفدارانش را با وثيقه آزاد كردند و بعد از يكسال و نيم، هنوز اين رجل مدافع حقوق هم‌ميهنانش در زنجير اوين و سلّولهاي مخوف مخفي قرار دارد. علّت تمامي اين درگيريهاي نابرابر و ظالمانه،‌ ارائه اسناد ديني و مدارك مذهبي در ردّ انقلاب ضدّ توحيدي حاكم بر ايران است و هواخواهي قاطبه مردم مظلوم و تحت ستم كشور است كه از حكومت ستمديني خسته شده‌اند و به تنگ آمده‌اند. الآن، خانواده‌ي ايشان، بي‌خانمانند زيرا كه منزل مسكوني او با تمامي اموال و اثاثيّه‌اش مصادره شده و همسر و فرزندان و نزديكانش به علّت اذيّت‌هاي جسمي و روحي، در موقعيّت وخيمي قرار دارند.
از جمله اقدامات زشتي كه در اين مدّت مورد بهره‌برداري حكومت جلّاد قرار گرفته، تشكيل دادگاه‌هاي نمايشي و سانسوري و كيفرخواستهاي ناروا و ضدّ بشري و ارائه احكام سنگين و كُشنده و بمباران تبليغي و منفي و مسموم در تلويزيون دولتي و روزنامه‌هاي اطّلاعاتي از شخصيّت ايشان است، كه اراده به وارونه‌نويسي تاريخ معاصر دارند.
در خاتمه از آن هموطن عاليقدر كه در سنگر تأثيرگذاري، قرار گرفته‌اند مي‌خواهيم تا از تمامي امكانات خود براي آزادي مطلق ايشان، بهره گيريد و با همسو كردن رسانه‌هاي بين‌المللي، در خنثي‌سازي تبليغات كثيف حاكمان قبيح و قلدر ايران، بكوشيد و بستر لازم را براي طرح مسئله ايشان به شوراي امنيّت سازمان ملل، فراهم نمائيد تا تحت عنوان آزاديهاي ديني و فكري به رهبري ايشان، قطعنامه‌اي را تصويب نمايد.
دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا
از طرف جمعي از مخالفين دولت ديني در ايران

۸/۲۴/۱۳۸۶

نامه دفتر نمایندگی آیت الله بروجردی در اروپا خطاب به اعضاء شرکت کننده در کنفرانس صلح خاورمیانه

مسئولين محترم كنفرانس صلح خاورميانه
خانمها، ‌آقايان ، ‌جناب رئيس
درود بر ساحت مقدّس آن جايگاه شريف
با اداء احترام به منويّات و اهداف آن مكان
صلح، هديه‌ي خداوند به تمامي موجودات است. با صلح، زندگي بشر زيبا و گوارا مي‌شود. بدون صلح، دنيا جهنم مي‌گردد. اگر صلح را از دست بدهيم، دچار جنگهاي ويرانگر و خانمانسوز مي‌شويم. چه خوب بود كه يك مصلح غيرتمند و با شرافتي پيدا مي‌شد و دنيا را از شرّ هر تهديدي كه صلح را به خطر مي‌اندازد، آسوده مي‌كرد. صلح بين دولتها،‌ اهميّت وافر دارد امّا كسي به فكر ملّتهاي تحت ستم حكومتهايشان نمي‌باشد. آيا مي‌دانيد كه چه به سر مردمي آمده كه تاوان استبداد حاكمانشان را مي‌دهند؟ آيا حكومتها،‌ حق دارند تا هرجا كه اشتهايشان ايجاب كند ديكتاتوري كرده و دمار از روزگار رعيّت بينوا و بي‌پناهشان درآورند و به قدرتهائي كه به دفاع از مظلومين زير سلطه‌ي آنها، اعتراض مي‌كنند، بگويند كه چرا در امور داخلي ما ، وارد مي شويد!؟ اگر اينطور است پس چه كسي بايد به داد اقشاري برسد كه مي‌خواهند آزاد زندگي كنند و هر لحظه در اسارت خشونت و خفقان، تلفات رواني و جسماني و مالي و خانوادگي مي‌دهند و صدايشان به جائي نميرسد؟
اكنون در كشور ايران، شديدترين نوع سركوب و شكنجه برقرار است و از سازمانهاي طرفدار صلح و مجامع بشر دوستانه، هيچ حركت مؤثر و مناسب و مهمّي ديده نمي‌شود.
عاليجنابان ؛
درايران، به نام خدا و مذهب، نسلها را بي‌دين مي‌كنند و آحاد جامعه‌ي ايراني را نابود مي‌سازند. مصداق روشن اين دعاوي تلخ و ناگوار، وجود رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي است كه هم‌اكنون در زير شكنجه‌هاي شكننده‌ي روحي و جسمي در زندان اوين قرار دارد و خانواده‌اش دراسارت دستگاه امنيّتي قرار دارد و بسياري از پيروانش، مضروب و مجروح و مقتول شده‌اند.
اين پيشواي ديكتاتورستيز حرف اكثريّت قاطع ملّت ايران را مي‌زند و با وجود جوّ پليسي حاكم بر رسانه‌هاي داخلي، در آخرين جلسه‌اش، ده‌ها هزار نفر زن و مرد و بزرگ و كوچك از طيف‌هاي مختلف جامعه شركت كردند كه عكسها و فيلمهايش موجود است و بعد از انعقاد آن مجلس باشكوه كه به منزله‌ي رفراندومي آرام بود تاريخ معاصر را چنين نگاشت كه يك روحاني آزاديخواه و مستقل، بدون بهره‌برداري از رسانه‌هاي همگاني، بزرگترين استاديوم سرپوشيده ايران را با نفوس ملّت، مفروش كرد و اين سيل جمعيّت، به ميادين و خيابانهاي اطراف آنجا نيز كشيده شد.
انتظار مردم آزاديخواه و گريزان از مذهب دولتي، آنست كه با حمايت جدّي و جهاني از اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مانع تفتيش عقائد شويد و ته‌مانده‌ي آبروي خداوند بزرگ را بخريد و مجال قدرت نمائي به آنها ندهيد كه ايشان خشونت‌طلبان و تروريست‌پروراني هستند كه تحت عناوين مذهبي، دست به هر عمل منافي با حقوق بشر مي‌زنند و خود را مالك جان و مال و ناموس و فكر ايراني مي‌دانند و در امور لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان دخالت مي‌كنند . در حاليكه ادعاي خيرخواهي از سوي كساني كه به مردم خود رحم نمي‌كنند دروغيست بس آشكار.
يك سال و نيم است كه آيت الله بروجردي در بندهاي مخفي و مخوف زندان اوين به سر مي‌برد و در دادگاه‌هاي پنهاني و دور از چشم وكلاي با شرافت و باوجدان، به اشدّ مجازاتهاي ناعادلانه و غيرانساني، محكوم گرديد و خانواده‌اش در تعقيب عوامل خشونت‌طلب حكومتي، دربه‌در كوچه و خيابانند و يارانش به محض طرفداري، سركوب مي‌شوند. در اين مدّت، كار اساسي از ناحيه‌ي سازمان ملل صورت نگرفت و اين روال همچنان ادامه دارد.
بزرگواران ؛
اگر آزادي و صلح و حقوق بشر براي شما مهّم است، اوّل از ايران آغاز كنيد و اين دردنامه را در آن كنفرانس بخوانيد تا تقويم بشري، ‌قضاوت شايسته‌اي از اوضاع فعلي ايران داشته باشد. برخورد با اين روحاني معترض و مخالف، بهترين دليل بر نقص آشكار حقوق بشر در ايران است. بيائيد و با تمام قوا از او دفاع كنيد تا حرمت آزادي فكري واعتقادي، پاسداري شود. از اعضاي شوراي امنيّت سازمان ملل بخواهيد تا قطعنامه‌اي در حمايت از آزادي‌هاي مذهبي به سرپرستي ايشان صادر شود.
از خبرگزاريهاي بين‌المللي بخواهيد تا اخبار ايشان را به دنياي حسّاس به حقوق بشر، بفرستند تا مقابله‌اي با اختناق رسانه‌اي ايران گردد؛ چراكه اين مبارز ميهني، مدتهاست كه مورد بمباران شديد و ناجوانمردانه‌ي رسانه‌هاي مزدور داخلي ايران قرار دارد و آنها مي‌خواهند تاريخ زنده و پاينده را وارونه بنويسند و باعث اغفال جهانيان گردند. حمايت بي‌چون و چرا از آزادي مطلق و همه جانبه‌ي ايشان، موجب مي‌شود تا او بطور علني و فعّال و همه جانبه به جنگ با استبداد ديني برود و قفلها را از دهان اكثريّت قاطع مردم ايران باز نمايد.
بيست و هشت سال است كه آئيني به نام اسلام به فرمانروائي رسيده در حاليكه ساليان درازي در اين كشور، مسلمانان زندگي مي‌كردند و به اجراي احكام اسلامي مي‌پرداختند. امّا آن دين كه در حكومت شاهان قرار داشت در قلبهاي مردم مي‌تپيد و مورد عشق‌ورزي عامّه قرار مي‌گرفت و در آن هيچ اثر و خبري از خودكامگي و خونريزي وجود نداشت امّا اين مذهبي كه به نام انقلاب، روح و معنويت جامعه را خشك كرده، و كالبد ايرانيان را فرسوده كرده، يك حركت بي‌پايه و اساس است كه ربطي به اديان توحيدي و آسماني ندارد. و اين بحث، موضوع اصلي درگيري آيت الله بروجردي با روحانيّون سلطه‌گر و ماجر‌اجو و تفتيشگر است.
اكنون به نام "آزادي" و "عدالت" و بخاطر آفريدگاري كه از اين دو قانون باستاني حمايت مي‌كند، از شما مي‌خواهيم تا اين نامه را سندي بر توحّش حكومت ايران دانسته و دادخواهي ملّت زير ستم ايران بدانيد و آن را در مباحث خود با قدرتهاي طرفدار حكومت ديني ايران، مطرح كرده تا روسيّه و چين نيز همراه جامعه جهاني شوند و به دولت ديكتاتور ايران فشار بياورند.
اگر براي مردم فلسطين و عراق و افغانستان و لبنان ، دلسوزي مي كنيد ، چرا مردم بيچاره و زبان بريده‌ي ايران را فراموش كرده‌ايد. زندانها، پر از معترضين است و خانه‌ها خالي از امنيّت و حرمت مي‌باشد.
چشم به راه محصول اين كنفرانس هستيم تا هديه‌اي به مردم ايران دهيد و مانع از شكستن كمر ايرانيان نجيب و غريب در زير بار ستمكاري حكومت ديني شويد. با سپاس و توقع به‌جا در پذيرش نامه ما.
ارسال از دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا