۲/۱۵/۱۳۸۸

نامه آقاي بروجردي به اعضاي محترم شوراي امنيت

موضوع: درخواست كمك براي برگزاري رفراندوم آزاد در ايران، جهت تامين صلح خاور ميانه
اعضاي محترم شوراي امنيت سازمان ملل متحد
درود بر شما تأمين كنندگان امنيت و عدالت
برقراري صلح در خاورميانه از اهم موضوعات جهان است زيرا اين منطقه از دنيا، به لحاظ موقعيت استراتژيكي و سوق الجيشي، بر تمامي مناطق كره زمين تأثيرگذار است.
خانم‌ها و آقايان ؛
ملت هاي اين بخش از جهان، قربانيان عمده عمليات تروريستي هستند و ايران كه نقش بنيادين در كل خاورميانه دارد عامل اصلي اين ترورها و خشونتها است.
همانطور كه اشراف داريد، علت اختلافات داخلي لبنان، رودررويي فلسطيني ها، بمبگذاري ها درعراق و همچنين ناامني‌هاي افغانستان ، حكومت ديكتاتوري ايران است كه خاورميانه را روي بمب ساعتي قرار داده است. همه اين بحرانها به خاطر محروميت ملت ايران از رفراندوم‌هاي صحيح و اصولي است.
آري، اگر زمام امور ايران به دست آزادانديشان و ظلم ستيزان بيافتد، سايه سنگين مسابقات تسليحاتي از بين مي‌رود و ذخيره سازي سلاح هاي كشتار جمعي محو مي‌شود و شمارش معكوس در برپايي جنگ جهاني سوم متوقف مي‌گردد و صلح جهاني تامين مي گردد.
با تشكر، سيد حسين كاظميني بروجردي

نامه آیت الله بروجردی به علماء و اساتید دانشگاه الازهر مصر

محضر مبارک علماء اسلام و حوزه های علمیه دینی
خدمت ریاست دانشگاه الازهر و اساتید و دانشجویان علوم اسلامی
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اینجانب پیشوای مذهبی زندانی که از شجره طیبه اهل البیت هستم و مدتها است که در اسارت حکومت مدعی جمهوریت و معنویت قرار دارم و در اثر شکنجه های وارده در بندهای مخفی و مخوف و مختلف رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران، پیر و ناتوان شده ام و جرمی جز دفاع از حق تعالی در برابر استعمارگران روحانی نما که نتیجه دولتشان" یخرجون الناس من دین الله افواجا " می باشد، نداشته ام و عمری را در جذب جامعه به سوی اسلام خالی از سیاست سپری کرده ام و اقبال عمومی ملت، موجبات خشم داعیه داران اسلام دولتی گردیده است. از همه اندیشمندان مسلمان که خواهان اعتلای کلمه حقه توحید هستند و تمام اسلام شناسانی که حرمت جهانی این مکتب آسمانی را خواستارند و جمیع مدافعین مصحف شریف الهی و سنت خاتم الانبیاء، می خواهم تا برای تطهیر مسلمین از اتهامات تروریستی و زدودن تبلیغات منفی جهانی از موجودیت این دین حنیف، به ندای جدایی دیانت از سیاست پاسخ داده و انفکاک کامل و جامع اسلام عزیز را از هر گونه آلایش دنیوی و مادی مطالبه نمایید. بیلان موقعیت و هویت جمهوری اسلامی ایران در عمر سی ساله اش، نشان داد که ورود مراجع و مفتییان مذهبی در کادر اجرایی و اداری و اعتباری و انعقادی حکومت، باعث لوث شدن مقدسات و الهیات شده و مجموع امیال لطیف لاهوتی و ملکوتی و جبروتی را بی رنگ می سازد. تجربیات غم انگیز تاریخ معاصر ایران زمین، حکایت از رویگردانی های وسیع و همه جانبه مردم از تمامیت دیانت و خداجویی دارد و آنچه که باعث درگیری من با حکام شیعی شده، اعتراضاتم نسبت به سلطه جویی های بی حد و حصر ایشان است که معتقد به ولایت مطلقه فقیه می باشند. یعنی امتداد تولیت ربوبی در قاعده " الست اولی بکم من انفسکم" و نهایتا تهی دستی رعایا و بیچارگی عامه و غارت بیت المال و تزاید قساوت ها و جنایت ها و خشونت ها که عموم را از دین آباء و اجدادی خود سرد می سازد و چون که پای قال الله و قال النبی در میان است، لاجرم تنورتمایلات ماورایی سرد شده و دیگر کسی به دنبال اسم و رسم نبوی نمی رود و فکر و فرهنگ مذهبی به ادبار می شود.
به این وسیله از تمامی مصلحان و آزادی خواهان و عدالت گستران در تمامی بلاد دنیا می خواهم تا نتایج سوء تداخل دیانت در سیاست را طبق آمارهای واقعی و ارقام حقیقی موجود در ایران ارزیابی کرده و خطر بهره گیری های نفسانی و شهوانی و مادی را از اصول مسلم دینی اعلام نموده و مسلمانان گرفتار اختلاف و جنگ و درگیری را از امتداد خطرات موجود برهانند. نا گفته نماند که هم اکنون در ایران بسیاری از اکابر علماء شیعه به خاطر حفظ استقلال دینی و عدم همکاری با حکومت، گرفتار آزار و اذیت دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی می باشند.
به امید رفع هتک اسلام و ظهورهمبستگی اسلامی با تحقق شعار مقدس" اسلام منهای سیاست ".
والسلام
سید حسین کاظمینی بروجردی

۲/۱۴/۱۳۸۸

درد دل آقای بروجردی با یادگار دوران خوش ایران زمین شاهزاده رضا پهلوی

خدمت شاهزاده گرامي، رضا پهلوي
يادگار دوران خوش ايران زمين
درود بر شما كه هرگز به خدا خيانت نكرديد و با تيشه حكومت، ريشه ديانت را قطع ننموديد.
سلام بر پدر فقيدتان كه يك اسلام خواه بي ادعا بود و يكي از بركات نظامش، اعتبارات گسترده ديني و علائق بي وقفه و عميق مردمي به معنويات و الهيات بود.
اينجانب كه به خاطر اعتراض به لوث مذهب درآميخته به سياست، مورد حملات وسيع مدعيان روحانيت و جمهوريت قرار گرفته‌ام و در اين راستا چندين سال است كه طعم تلخ شكنجه‌هاي اسلامي را چشيده‌ام و با آثار وخيم آن به استقبال مرگ مي‌روم، شاهد رنجوري خاك مقدس وطن از وفور فقر و كثرت خشونت و تماميت قساوت حكام ديكتاتور مي‌باشم.
به راستي ملتي كه مالكان واقعي و حقيقي بزرگترين مخازن طبيعي جهان و صاحبان بالاترين ثروت زيرزميني دنيا هستند و به طور روزانه ناظر بر اكتشافات جديد و عظيمي از منابع خداداده مي باشند، چگونه از نداري ها و بي‌عدالتي‌ها و نياز‌هاي همه جانبه خود، همچون مار‌گزيده بر خويش مي‌پيچند و مي‌نالند؟! رعيتي كه در روزگاري نه‌ چندان دور، الگوي خداپرستان و اسلام خواهان عالم بودند، اكنون حناي فكر و فرهنگ مذهبي، ديگر برايشان رنگي ندارد و به استحاله تمام عيار اعتقادي دچار شده اند و رژيم ولايت مطلقه فقيه، با پوشش هاي كاذب خبري و سانسور‌هاي جامع رسانه‌اي، سعي در اخفاي اين دو مسأله اساسي ملي و مذهبي، يعني فاجعه مادي و فلاكت معنوي دارد و مزورانه با ترتيب دادن اجلاس‌ها و كنفرانس‌هاي مضحك و دست‌چين شده و هدفدار در داخل و خارج و نيز با حراج منافع كشور و خرج هاي كمرشكن از بيت المال براي جذب اهرم هاي خود‌فروش و پول پرست، اراده به قبض آبرو كرده است و آهنگ سلطه‌جويي برممالك منطقه را دارد و هزينه گزاف چنين اهداف اهريمنانه اي را آحاد مظلوم و محروم و تحت ستم استبداد نعلين مي‌دهند و اين آفريدگار مهربان و با‌ گذشت مي باشد كه به خاطر انتساب ناجوانمردانه اعمال استعمارگران مذهبي به او، در جايگاه اتهام و اعتراض قرار گرفته است.
لهذا از شما مي‌خواهم تا از تمامي استعداد و استغناي خود بهره جوئيد و اين منادي آزادي و استقلال را ياري نموده و طنين فرياد‌هاي اين زنداني تبعيدي شويد كه تاريخ معاصر ايران زمين در تب تبعيض ها و ستم ها مي سوزد و منجيان زخم خورده و دردآشنايش را صدا مي‌زند و هرگونه بي‌توجهي به آرمان عدالت و صلح، سبب ازدياد عمر وطن‌فروشان ضد بشر مي‌شود و خنثي سازي بوق هاي گوش خراش استثمار جويان مذهبي، ايجاب مي كند تا به اعتلاي شعائر و ادبيات حقير، پژواك بين المللي دهيد و نهادهاي حقوقي و انساني و قانوني جهان را به حمايت اينجانب دعوت نماييد كه هدف و راه من، تضعيف و توقف سريع حكام مستبد ايران است.
با سپاس و احترام
سيد حسين كاظميني بروجردي

۲/۱۳/۱۳۸۸

پيام آيت الله بروجردي به مناسبت سوم ماه مي ، روز جهاني آزادي مطبوعات


روز جهاني آزادي مطبوعات مبارك باد

جرايد هر كشوري سرچشمه حياتي آن مملكت است. هرگاه كه اختلالي در نظام رسانه اي ملتي پديدار شود، کشور دچار سقوطی ناخواسته می گردد. هر گونه اعمال نفوذ در خبررساني‌ها، مايه فجايع فكري جامعه مي‌شود. بدون هيچ گونه تعارفي بايد گفت كه رسانه‌هاي جمعي، حافظين حقوق ملت ها هستند و تفتيش اخبار، ضايعات اعتباري و امنيتي وسيعي را در پي خواهد داشت. سانسورهاي متداول از نواحي حكومت هاي فاشيستي، ضيق حقوق اجتماع را ایجاد می کند و ستمكاري هاي دولتي را مي‌گستراند. روزنامه‌نگار همچون نگهبان شب است كه در تاريكي ها چراغ به دست، مراقب آرامش و امنيت رعيت است و چنانچه حكومتي اين مسئوليت را از خبرنگار بگيرد، نعمت نور افشاني را از آحاد جامعه گرفته است، تا جايي كه هيچ كس در خانه‌اش راحت نباشد و احساس آسودگي خاطر نكند.

من اين روز عزيز را به تمامي آزادگان جهان تبريك مي‌گويم و از همه مصلحان عالم، اهتمام لازمه را در افشاي اسرار پنهاني ديكتاتوران مي‌جويم و محافظين دموكراسي را دعوت به تشديد توجه به اخبار پوشيده ايران مي‌نمايم و به خصوص روشنگري اوضاع و احوال زندانيان اعتقادي و سياسي را خواستارم.

اينجانب همواره مورد بمباران تبليغي، رسانه‌اي و خبري سوء و كاذب از ناحيه متجاوزان به صلح و آزادی و دموکراسی بوده‌ام و حكام مدعي جمهوريت و ديانت ايران با ساختن فيلم ها و سريال هاي نادرست و غيرواقعي و ظالمانه، سعي در مخدوش كردن چهره این پيشواي آزادي مذهبي كرده‌اند. لذا از جامعه جهاني انتظار دفاعيات صادقه و عادله در رساندن اخبار صحيح به جهان را داشته‌ام. اكنون نيز از ميان سلول مخوفم با كالبدي نحيف و بيمار، خواستار افشاي هويت ديكتاتوران مذهبي نما هستم و طنين هر چه بيشتر فريادهاي ملی، مذهبی، اعتباري و بين المللي خويشتن را خواهانم.

با سپاس

سید حسین کاظمینی بروجردی

۲/۱۱/۱۳۸۸

پیام آقای بروجردی به کنفرانس آینده روابط ایران و جهان عرب

این پیشوای دینی زندانی که دوران اسفناک و فاجعه باری را در اسارت مدعیان جمهوریت و دیانت می گذراند، توسط شما به تمامی آزادیخواهان جهان و مصلحان دنیا پیام تاریخی و بنیادی می دهد:
کشورهای منطقه ما نمی دانند که در پس تبلیغات مزورانه و فریبکارانه حکام ستم پیشه کشورمان چه حقایقی نهفته شده است. اینها سی سال است که به نام اعتلای توحید و اعتباردهی به اسلام به انواع دروغ ها و نیرنگ ها، آراء ملت مظلوم و ساده دل ما را به دست آوردند و از عالی ترین وجهه روحانی و زیبا ترین شعارهای الهی، بهره گرفتند تا رژیم شاهنشاهی را ساقط کردند.
اما اکنون که سه دهه از بیلان كار انقلابیون مذهبی نما گذشته است، نه تنها از مدینه فاضله بنیانگذار آن خبری نبوده است، بلکه در مقایسه با حکومت پادشاهی قبل، مملکت آباد و آزاد و بی نظیرمان ویران شده و الآن آثاری از اقتصاد سالم و اعتقاد آباء و اجدادی مردم باقی نمانده است. سی سال قبل، ایران یکی از مراکز اسلام خواهان جهان بود ولی اگر روزی سرنیزه دیکتاتور از مدیریت جامعه کنار برود، متاسفانه خواهید دید که هیچ علاقه و تعهد و تمایلی به مذهب وجود ندارد و نفرت عمومی از معنویات و مقدسات آسمانی همگان را فراگرفته است.
ای همسایگان مهربان و بشردوست، اگر می خواهید بدانید که این رژیم به ظاهر اسلامی با رعایای گرفتار و بیچاره اش چه کرده، کافی است که به آمارهای واقعی فقر و بی عدالتی توجه نمایید و محبوس بودن این روحانی خواهان جدایی دیانت و سیاست نیز مبین دعاوی بیهوده و بی اساس سیستم دینی ایران است.
چگونه در کشوری که دارای بزرگترین ذخایر طبیعی و زیرزمینی دنیا می باشد، خط قرمز نداری، اکثریت قریب به اتفاق مردم این سرزمین را احاطه کرده است؟ آیا در جهان معاصر، محکمه عادله و صالحه ای پیدا نمی شود که داد این ملت بی پناه را بگیرد؟
ای برادران عرب، اینک که گردانندگان جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه، خود را ولی امر مسلمین جهان می دانند و اراده به تسخیر و تصاحب تمامی ممالک مسلمان نشین دارند، آیا باز هم از حمایت های همه جانبه مخالفین آنها دریغ می نمایید؟ به خاطر همین اغراض توسعه طلبانه و جهان خوارانه است که خود را محق دانسته اند تا در کشورهای منطقه دخالت کنند و اموال و دارائی های این مردم بینوا را به سرکرده های خویش دهند.
شما راضی می شوید تا لحظه به لحظه واقعه دلخراش "یخرجون الناس من دین الله افواجا" در این آب و خاک خونین و بیمار، خدا و دینش را از دل های بندگانش بزداید و شما که صاحبان اصلی این شریعت حقه هستید، نظاره گر استحاله فکری و فرهنگی و عملی این خطه از مام اسلام باشید؟
اسلام از شماست و مطلع آن جزیرة العرب می باشد، پس چرا به فریاد استغاثه های دینتان که دوران احتضار را می گذراند نمی رسيد؟ ای کاش فقط در داخل ایران این نفرت و روگردانی از یادگار محمدی صورت می گرفت، وا اسفا كه اینها عامل بدبینی های ملل دیگر به اسلام نيز هستند.
چگونه به سلمان رشدی و یا کاریکاتوریست های دانمارکی، به دلیل اهانت به اسلام حمله می شود، اما با هیات حاکمه ای که با نام اسلام، تروریست و خشونت و جنایت را می پروراند نگاه دوستانه ای دارید؟!
آیا با حمایت از حماس، جنگ داخلی را بین فلسطینی های دردمند شعله ور نمی سازند؟
آيا با تامین همه جانبه و بی وقفه سید حسن نصرالله، وحدت ملت لبنان را نابود نمی کنند؟
آیا به نقش مخفی و مرموز و مخرب اینها در عراق نمی نگرید که با سنگرسازی ها و جهت گیری ها و کمک های هدفدار به برخی از مسئولین آن کشور، نیت قبضه دولت و قوای امنیتی و اطلاعاتی آنجا را دارند ؟
با سپاس ، سید حسین کاظمینی بروجردی

۲/۰۷/۱۳۸۸

مطالبه آقای بروجردی از دبیر کل سازمان ملل متحد جهت برگزاری یک رفراندوم آزاد در ایران

عاليجناب، آقاي دكتر بان كي مون
دبير كل محترم سازمان ملل متحد


درود بر شما و سلام بر آن جايگاه مقدس حمايت از منافع ملت هاي جهان

احتراما به عرض می رسانم، اينجانب یک پيشواي مستقل ديني مي‌باشم که به خاطر ناصحيح بودن امتزاج ديانت با سياست، به حكومت اسلامي ايران اعتراض كردم؛ زیرا اين التقاط ناروا را مخل آسايش مردم كشورم مي ديدم. اکنون چند سالي است كه اسير زندان هاي مخفي و مخوف رژيم مدعي معنويت و جمهوريت مي باشم و در وضعيت حادي از بيماري هاي روحي و جسمي قرار گرفته ام.
من شما را كه در رأس مهمترين و بزرگترين نهاد قانوني و حقوقي و انساني جهان قرار داريد، به داوري مي‌گيرم و شكوائيه ملت را به حضورتان معروض مي‌دارم تا آن را در دادگاه عالي حقوق بشر آن سازمان محترم، مطرح نمائید. انتظار می رود به این دادخواهي تاريخي توجه شود و منافع ايرانيان مظلوم و بی پناه در داخل و خارج، تأمين و رفع ستم از آنها گردد.
بنيانگذار نظام اسلامي، سي سال قبل در حضور ملت ايران و خبرنگاران خارجي كه حاضران و شاهدان عصر بودند، يك سري تعهدات اعتقادي، اقتصادي، اعتباري و اجتماعي را به گردن گرفت و سبب قيام ملي و پيروزي نهايي گرديد. اين قول و قرارها در حكم يك معامله پاياپاي بوده است كه تا وقتي حاكم به قرارهايش پايبند باشد، حكومتش مشروع و قانونی می باشد ولی چنانچه از چارچوب منعقده عدول كند، مشروعيت و مقبوليت قانوني آن منتفي می گردد و صاحبان اين مرز و بوم حق دارند به تشكيل حكومت ديگري مبادرت نمايند.
تمام وعده‌هايي كه پيشواي جمهوري اسلامي در آغاز تأسیس نظامش داده است، در آرشيو خبري بنگاه هاي معتبر و معروف رسانه‌اي دنيا موجود است و در تقويم صوتي و تصويري اين كشور نيز مثبوت مي‌باشد كه اهم آنها شعار ثبت شده « استقلال - آزادي - جمهوري اسلامي » است.
اينك به نمايندگي از سوي آحاد مردم كه به گواهي عكس ها و فيلم هاي جلساتم، همواره ده ها هزار تن از فرزندان اين آب و خاك در زمانی که اجتماع بيش از چند نفر ممنوع بوده در بزرگترين استاديوم‌هاي ورزشي به سخنانم گوش مي‌دادند، از شما كه دادرس ستمديدگان هستيد مي‌خواهم تا اجلاسي را متشكل از حقوقدانان و اسلام‌شناسان فراهم آوريد تا در زمينه اجرا نشدن تعهدات اوليه باني اين رژيم، مباحث قانونی، حقوقي، انسانی و مذهبي همه جانبه‌اي را به كار گيرند و تكليف ادامه حكومت و يا تغيير آن را به همه پرسي آزاد گذارند تا بعد از سي سال، نسل قديم و جديد ايران، رأي مستقل، مختار و محك خورده‌اش را به عرصه حاكميت خويش برساند.
بنابراين، مسؤليت الهي، وجداني و جهاني برگزاری اين رفراندوم خطير را معطوف به شما می دانم و نجات ملت نجيب و شريف ايران را در تمامي نقاط اين كره خاكي، از سازمان ملل متحد مطالبه دارم.
با سپاس
سيد حسين كاظميني بروجردي

هشدار انتخاباتی آقای بروجردی به آقای مهدی کروبی:

هدف شما برای حضور در این نمایش انتخاباتی چیست؟

جناب هم استاني عزيز
آقاي حاج آقا شيخ مهدي كروبي
سلام بر لرستان و فريادگران عدالتخواه و اصلاح طلبش

از اينكه بار ديگر وارد كارزار انتخابات شده ايد بسي متعجب و متأسفم، گرچه بر شجاعت ورودتان به گودي كه تماما تيغ و تير و توطئه و تهديد و نشستگاه تركشهاي ديكتاتوران است، تحسين دارم! كه في نفسه پا نهادن در معركه اي كه تحت سلطه بي چون و چراي خشونت طلبان و زور مداران مي باشد، كار هر كسي نبوده و غيرتمندان با وجدان را مي طلبد كه درد غربت وطن مظلوم را درك كرده و با زخمهاي مردم محروم آشنا باشند و نيز با همه توان به "يخرجون الناس مِن دين الله افواجا" پي برده باشند. اما تأثرم از آن جهت است كه به قاعده "مَن جَرّبَ المُجرّب حَلّت به النّدامة" توجهي نكرده ايد و بار ديگر اعتبارات ملي و امتيازات ديني و افتخارات مردمي خويش را بر گردبادهاي ولايت مطلقه فقيه كه قيچي وار با دو لبه برنده و غيرمنطقي و بي امان شوراي نگهبان و وزارت كشور، صندوق هاي رأي را دگرگون مي كند قرار داديد و آب به آسياب استبداد ديني ميريزيد و ملت بي پناه را به سراب جمهوريت بي رنگ و ديانت بي محتوا مي كشانيد.
آيا برشهاي هدفدار صلاحيت زدايان و منصوب كنندگان تحميلي عوامل زر و زور و تزوير، بر قوه مجريه كشور، مرضي خداوند و مقبول جامعه هوشيار ايران است؟!
آيا در اين سي سال گذشته انقلاب به وعده هاي مهم و انكار ناپذير بنيانگذار حكومت اسلامي حاكم، جامعه عمل پوشيدند؟!
آيا ايشان در برابر تاريخ نگاران زنده جهان قول و قرارهاي سنگين و گسترده و بنيادين اقتصادي، اجتماعي، سياسي، اعتباري و اعتقادي با تقويم معاصر اين سرزمين مقدس نگذاشتند و خلافهاي بيّن و روشن و علني آن در بيلان كار جمهوري اسلامي ايران مشاهده نشد؟!
آيا پس مانده شعارهاي فريبنده استقلال، آزادي ،جمهوري اسلامي، همين بود كه اكنون ملاحظه مي كنيم؟
آيا تعهد اين روحاني كهنسال در بهبود معيشت جامعه و اصلاح روحيات رعاياي ساده لوح و نجيب مملكت، همين مقوله اسفناك و خفت بار است كه مشاهده مي نماييم!
برادر لرم، چه منظر زيبا و دل انگيزي از كانديد شدن خود داريد و با كدامين انگيزه، ديگران را به اين رفراندوم از پيش تعيين شده مي خوانيد!؟
اميدوارم كه شعار هاي جديدتري براي اغواي جامعه و اغناي اجتماع داشته باشيد!

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
سيد حسين كاظميني بروجردي

۲/۰۱/۱۳۸۸

پرسش های آقاي كاظميني بروجردي از رئيس هيئت نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی

 جناب آوایی

رياست محترم هيئت نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی

با سلام و آرزوی خدمتگزاری به خدا و خلق گرفتار و بی پناه ایران

ابتدا می خواستم سئوال کنم شهروند کیست؟ قاعدتاً آن که در این وطن عزیز به دنیا آمده است و شناسنامه ایرانی دارد . و سپس معروض می دارم که این شهروند محق ، حقوقی را دارا است که باید به آن توجه کرد و اینک سئوال دیگرم اين است که چه کسی مسئول تأمین این حقوق مفروضه است ؟ قطعاً حاکمي که مقدرات جامعه را به دست گرفته است، مسئولیت شرعی و ملی و قانونی این بازپرداخت ها را به عهده دارد. با ارزيابي چنین مباحث و مسائلی ، چند دقیقه ایی را با شما مخاطبه می نمایم .

برادر متعهد و وجدان گرا!

حقوقی را که سی سال قبل بنیانگذار این نظام اسلامی به گردن گرفت و به تاریخ معاصر نسل های بعدی این آب و خاک مقدس مدیون گردید و بعد از خود می بایست به جانشینش تفهیم ذمه می کرد و نام نیک در پی می نهاد، همان شعارهایی بود که خود می داد و شعائر عمومی را در تظاهرات سیاسی عصر تأیید می کرد که اساس همه آنها استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود و نيز همکاری کامل با معارضین شاه ، بعد از پیروزی و قبول موجودیت و هویت آنها و احترام به هزینه های اعتباری و انسانی و حقوقی چندین ساله ایشان و همچنین ترسيم مدینه فاضله ای که برای صاحبان واقعی مملکت ، بهشت دنیوی را ایجاد می کرد که در آن ، خبر و اثری از فقر مادی و معنوی و اعتباری نباشد و مردم ، صد درصد بهتر از سیستم شاهنشاهی ، معیشت و مدنیت داشته باشند ! حالا که بیلان عملی و طبیعی این سی سال را می نگرید چه قضاوتی خواهید داشت ؟

آیا می توانید انبوه زندان های مخفی وعلنی ساخته شده در طول این انقلاب اسلامی را انکار کنید؟

آیا وفور سانسور در چاپ کتاب های منتشره با مجوز وزارت ارشاد و خفقان سنگین در جراید کشور، همان آزادی مورد نظر بنیانگذار حکومت دینی است؟

آیا تفتیش عقاید و سلب اختیار در اندیشه و اعتقادات دینی ، مذهبی ، ملی و صنفی ، تضمین استقلال رعیت ایرانی است ؟

آیا حضور چشمگیر و فراگیر و دائمی وزارت اطلاعات در صحنه های خیابانی و مراکز تردد ، تثبيت جمهوریت است ؟

چگونه است که در تمامی ممالک عالم ، اعتراض و تظاهرات روزانه نسبت به عملکرد دولت هایشان آزاد و مشهود است و دائماً از تلویزیون دولتی ایران پخش می شود، اما در این کشور فقرزده و فلاکت بار کسی جرأت ایراد و اعتراض و فریاد  ندارد؟ لابد این هم از مظاهر جدید حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش است!

آیا اسلامی را که بزرگ این رژیم آورده است، همان اسلام هزار و چهار صد ساله گذشته است که در آن ولایت مطلقه در محدوده خدا و رسول و امامان غدیر بود؟

آیا امامش همان علی ابن ابیطالبی است که در جنگ صفین تسلیم رأی مردمش شد و شمشیر بر زمین نهاد و از انهدام چادر فرماندهی دشمنش صرف نظر کرد و رفراندم مخالفینش را حرمت داد و به حکمیت تحمیلی و ظالمانه و زوری تن داد که منجر به خلع او از خلافت شد؟

آیا یکی از ارکان ولایت تشریعی شیعه ، اجماع نیست ؟

آیا در طول غیبت کبری و شکل گیری مرجعیت شیعي، مراجع شیعی و فقهای معروف و مجتهدین مشهور سلف، مایل و یا حاضر به تشکیل حکومت روحانیون شدند؟

آیا قاعده تساهل و تسامح دینی، مجوز خفقان و خشونت و استبداد را به حکام کنونی داده است؟

چه کسی مسئول خروج دسته جمعی و دائمی ملت از دین آباء و اجدادی خویش است؟

من به عنوان یک پیشوای مذهبی که به گواهی عکس ها و فیلم های جلساتم ، از پایگاه بلند و رسای اجتماعی و اعتباری برخوردار بودم، به جرم اعلان چنین مطالبی چندین سال است که در محبس های مختلف دیکتاتوران مدعی دیانت و جمهوریت ، گرفتار انواع شکنجه های روحی و جسمی و خانوادگی و مالی می باشم. آیا با این حبس ها و تبعيدها می توان جلوی تکرار تاریخ را گرفت ؟

آیا با چنین افعال زشت و قلدر مآبانه ، می خواهند سرنوشت این مردم را تغییر دهند؟

هیهات که پیامبر ما گفت : "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم ".

اگر این حکومت ، مردمی و بنیادی است، چرا از اجتماع بیش از چند نفر ممانعت می کنند؟

آیا استخدام گسترده در وزارت اطلاعات و ارسال لباس شخصی ها به داخل شهرها علامت اقتدار است؟

کیست که نداند که این همه جار و جنجال بر سر تولیدات موشکی و سلاح های استراتژیکی ، از ترس زوال حاکمیت خودکامه است و اینک این شما و این حقوق شهروندی ما!

با سپاس

سيد حسين كاظميني بروجردي

۱/۳۱/۱۳۸۸

دادخواست آقاي كاظميني بروجردي به اجلاس دادستانهاي كشورهاي اسلامي در تهران

به نام دادستاني كه به رحمانيت مشهور است و غضبش تاثيربردار از بخشش هاي بي كرانش مي باشد
مقامات عالي قضائي كشورهاي اسلامي،
سلام زنداني تبعيدي را از اسارتگاه هاي ظالمانه و مشقت بار جمهوري اسلامي ايران بپذيريد.

من يك پيشواي آزاديخواه و ضد استبدادي هستم. گناه اين روحاني مخالف اختلاط ديانت با سياست، بسي بزرگ و نابخشودني است! زيرا كه زنگ خطر خروج بي وقفه و دسته جمعي هموطنانم را از دين آباء و اجدادي اين سرزمين مظلوم و مقدس، به صدا درآورده و طنين ملتم را در مخالفت با ديكتاتوري مذهبي، پژواك داده ام.
با آنكه بيش از سي سال است كه در حوزه فكر و فرهنگ اسلامي، فعاليت رسمي و علني و عملي دارم و از خاندان مشهور آل اعرج مي باشم و نسبي ممتاز و كم نظير از شجره نبوي و فاطمي داشته ام، اما بي رحمانه و وحشيانه چندين سال است كه مورد تعرضات و تهاجمات روحي و جسمي و اعتباري و مالي دادستاني جمهوري اسلامي ايران قرار دارم و در اين راستا، مادرم به قتل رسيد و خانواده ام به تعدي كشيده شد؛ خودم نيز در نتيجه اعمال شكنجه هاي مختلف، در سن پنجاه و يك سالگي فرسوده و فرتوت گرديده ام و به خاطر ممانعت مسئولين قضائي حاكم بر كشور، پزشكان مورد تاييد مجامع حقوقي جهان، اجازه معاينات و معالجات از اين گروگان بي عدالتي و خشونت طلبي را نيافتند.
همچنين محاكماتم در فضاي تيره اي از خودكامگي قضات تحميلي برپا شد و محكمه اي سانسوري و زوري را به تاريخ معاصر ايران منعكس نمودند! با آنكه من يك متهم سياسي اعتقادي بودم اما جلسات دادگاه، ساختگي و از پيش تعيين شده و در پشت درهاي بسته صورت گرفت و حق انتخاب وكيل مستقل و منفك از حكومت را نيافتم و به خبرنگاران بدون مرز، مجوز ورود ندادند.
اينك كه بانيان استعمار ديني ايران ميزبان شما هستند، از صاحبان وجدان مي خواهم تا نماينده اي براي ملاقات با من بفرستيد تا از مواضع واقعي اين رهبر مذهبي زنداني با خبر شويد و در جريان قساوتها و جنايتهاي مدعيان ديانت و جمهوريت و عدالت، قرار بگيريد.
از همه جانيان تاريخ معاصر جهان، به دادستانهاي عادل و صالح شكايت مي كنم و از بي اعتنائي شما نسبت به دادخواستم، به آفريدگارتان پناه مي برم.
با سپاس سيد حسين كاظميني بروجردي

نامه آیت الله بروجردی به رئیس سازمان نظام پزشکی حکومت ایران

رياست محترم سازمان نظام پزشكي جمهوري اسلامي ايران
جناب آقای دکتر سید شهاب الدین صدر
با سلام و آرزوي توفيقات خدمتگزاري به آستان طبابت و تعميم آرامش بيماران
اينجانب پيشواي روحاني زنداني كه مدت چند سال است در آزار بندهاي استبدادي و اذيت محبس هاي خودكامگان مي باشم به خاطر شكنجه هاي جسمي كه در بند 209 اوين بر من وارد شد و فشارهاي طاقت فرساي تداوم آن، به پيري زودرس رسيده ام و تمامي اعضاي بدنم فرسوده و فرتوت گرديده است كه نياز مبرم و فوري به معالجات پزشكان آزاد دارم.
از آنجائي كه همواره از ناحيه مسئولين امنيتي و اطلاعاتي رژيم مدعي ديانت و جمهوريت، تهديد به مرگ شده ام، نمي توانم از اطباء درمانگاه هاي زندان استفاده نمايم و به تمامي كادر درماني حكومت فاشيستي ايران، بد بين مي باشم و نيز از قراري كه منشور سازمان ملل متحد قيد نموده و كشورهاي مدعي دموكراسي آن را تأييد كرده اند، زندانيان سياسي مي توانند از پزشكان برون مرزي بهره بگيرند و به اين لحاظ كه اينجانب يك اسير سياسي اعتقادي در دستان قدرت طلبان مي باشم از شما كه مقام مسئول نظام پزشكي كشور هستيد مي خواهم تا در امر معالجات من دخالت كرده و مجوز ديدار پزشكان سازمان ملل را براي درمان درنگ ناپذيرم بگيريد و به سوگند صنفي خود پايدار باشيد و ننگ قتل يك آزاديخواه را كه از فرزندان رسول الله است حمايل خاطرات خويش نگردانيد.
با سپاس سيد حسين كاظميني بروجردي

۱/۲۶/۱۳۸۸

نامه آیت الله بروجردی خطاب به دبیر کل حزب الله لبنان سید حسن نصر الله

خدمت ابن عم گرام
آقا سید حسن نصرالله
مع السلام و التحییات
اینجانب پیشوای شیعی زندانی هستم، فرزند پنجم سید محسن اعرجی بغدادی کاظمینی،سرسلسله ی آل اعرج که در ممالک عربی دارای نفوس بسیار است.
چهارده سال است که در موضوع غدیر خم و ائمه آن و سیره منوره اهل البیت، کلاسها و جلسات وسیع و متنوعی داشته ام و هدفم اشاعه فرهنگ اصیل و صحیح نبوی و علوی بوده و در این راه توفیقات فراگیری به دست آورده ام که مهمترین آنها جذب آحاد بسیاری از دین گریختگان و جلب مذهب ستیزان و قبض اسلام زداياني بود که به خاطر عملکرد بد و روش زشت و کارنامه متعفن روحانیون دنیا طلب و ملاهای زورگو و آخوندهای سلطه جو، تودیع آیین آباء و اجدادی کرده بودند و با معنویات و الهیات قهر نموده بودند. به طوری که عکسها و فیلمهای محافل روحانی و مجالس مذهبی مذکور نشانگر عمق مجاهدتهای فرهنگی و تبلیغی این فرزند رسول الله می باشد.
اما در طول همین مدت زمان، همواره مورد تهاجمات و تعدییات هیات حاکمه ایران قرار داشته ام و به جرم مستقل بودن و عدم خود فروشی به دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی حاکم، خود و خانواده و نزدیکانم به اشد آزار و اذیت ممکن مبتلا گشته ايم. پدرم را که از بزرگان علمای پایتخت بود به جرم مخالفت با اختلاط دیانت به سیاست کشتند و قبرش را نيز ویران نمودند. طی سه سال گذشته مرا در زندانها و بندهای مختلف شکنجه کردند و اکنون به پیری زودرس رسیده ام و اعضاء بدنم تباه گردیده و در حال سکرات هستم. در این ایام نوامیسم را مورد تعدی قرار دادند و به صغیر و کبیرمان رحم نکردند و مادرم را نیز به قتل رساندند.
اینک چندین سئوال از شما که با تکیه به ولایت مطلقه فقیه، در لبنان ادامه حیات داده اید، می نمایم که باید پاسخ آنرا به تاریخ نگاران امروز و فردای جهان بدهید:

1. آیا زیان استبداد دینی برای خدا و رسولش بیشتر است یا وجود دولت اسرائیل؟

2. آیا دفع لحظه ایی و دائمی مسلمین به وسیله استعمار اسلامی ایران، مصداق "یخرجون الناس من دین الله افواجا" می باشد یا تداوم حیات اسرائیل؟

3. آیا شما می دانید که این مبالغ سنگین و عظیمی که از بیت المال کشور مظلوم ما به سوی شما سرازیر می گردد، به بهای فقر و فلاکت ملت نجیب و مهربان این مملکت است؟


4. آیا شما رضایت می دهید که لبنان پایگاه عرض اندام حکومت مدعی دیانت ایران گردد و در مقابل، رنج ایرانیان غیور و خداجو از این دو گانگی ها و تبعیض و ظلم ها که به نام ولایت معصومین می شود و معیشت جامعه را به چالش آورده و اقتصاد مردم را به تنگنا کشانده و سبب ارتداد و رو گردانی خیل عظیمی از ملت شده، ادامه یابد؟


5. آیا شما از استحاله فکری و اعتقادی رعایای ایران زمین نمی ترسید که روزگار نه چندان دوری خبری از تشیع نباشد و اثری از عشق و محبت به خاندان عصمت و طهارت نماند!

در خاتمه نظرتان را به این چند هشدار روایی معطوف می دارم که:

"اذا فسد العالِم فسد العالمَ"
و نیز "الملک یبغی مع الکفر و لا یبغی مع الظلم"
و ایضا "الاقرب یمنع الابعد"

با تشکر، سید حسین کاظمینی بروجردی
ايران ، زندان مركزي يزد

۸/۲۱/۱۳۸۷

انتقادات مهندس طبرزدی از آیت الله بروجردی و پاسخ ما

1- « خوانندگان عزیز آگاه هستند که ما از آقای بروجردی به صفت این که یک زندانی سیاسی است حمایت می کنیم . »
2- « اخیرا دیده شد که آقای بروجردی خودش را پیشوا و امام و رهبر معرفی کرده و از موضع مدعی العموم حرف می زند. ضمن این که ایشان از طرفداران پر و پا قرص اسلام اخباری است که در کتاب خود که در سال ۱۳۷۸ منتشر شده و نام آن را کتاب حکیم گذاشته ، این واقعیت را به خوبی نشان داده است. به همین دلیل ما بر این باور هستیم که دفاع از آقای بروجردی به عنوان زندانی سیاسی غیر از این است که بخواهیم از او یک رهبر دینی بسازیم و در این زمینه باید مسئولانه عمل کرد. »
3- « هنوز فراموش نکرده ایم که در سال ۱۳۷۳ در هفته نامه ی پیام دانشجو درباره ی گروه طالبان در اففانستان که به تازگی سر درآورده بودند و همگان از آن ها حمایت می کردند ، نوشتیم : طالبان آمریکا در افغانستان . و بعداً معلوم شد که امریکا ، طالبان را علم کرد و بعدا پشیمان شد و هنوز هزینه ی این بی تدبیری خود را پرداخت می کند. بدون این که قصد مقایسه ی بروجردی و همراهان او با طالبان را داشته باشیم ، خوانندگان را به داوری در این زمینه فرا می خوانیم . »
4- « شایان توجه است که مهندس طبرزدی برای دفاع از آقای بروجردی از خانم پور فاضل درخواست کرد که وکالت ایشان را بپذیرد، اما این دفاع به مفهوم تایید نظرات دینی آقای بروجردی یا برخی اقدامات سیاسی او نیست . »
پاسخ ما :
موارد فوق بخشی از انتقادات مهندس طبرزدی از آیت الله بروجردی می باشد . لذا صرفا برای تنویر افکار عمومی و شبهه زدایی از موارد منتسب به این روحانی مبارز ، بخش به بخش اقدام به پاسخگويي مي نمائيم :
1 ) خدمت جناب مهندس طبرزدی و همکاران محترمشان معروض میدارد که به نظر اینجانب مهمترین دلیل ایجاد چنین سوء تفاهمات خسارت بار در مسئله آیت الله بروجردی که در حال حاضر با تمام وجود مبارزه اي همه جانبه را با دیکتاتوری دینی شروع نموده و در اين پيكار چشم انتظار حمايت و همراهي ديگر مبارزان وطني ست ، این مي باشد که عزیزان در بیان انتقاداتشان ، تفاوتی بین این مسئله قائل نیستند که ایشان یک زندانی عقیدتی است و نه یک زندانی سیاسی . آشکار است که مهمترین شعار آیت الله بروجردی شعار جدایی دین از سیاست و یا به تعبیری دیگر جدایی دین از حکومت و قدرت مي باشد . شعاري كه تا كنون هزينه هاي بسيار هنگفتي در موجوديت اعتباري و اعتقادي براي ايشان داشته است . بام آزادی به عنوان تریبون رسمی آیت الله بروجردی به تمام مبارزان سیاسی تاکید مینماید که نگرانی شما از اینکه بروجردی بخواهد نقش خمینی دوم را بازی کند کاملا بیهوده و بی معناست . اطاله کلام مجال بازگو کردن تفاوتهای فاحش در حرکت اعتراضی آیت الله بروجردی با انقلاب 57 آقای خمینی را نمی دهد ، لیکن آنهایی که هنوز حافظه تاریخی شان کار می کند خوب می دانند که خمینی قبل از پیروزی انقلاب 57 داعیه تشکیل حکومت اسلامی را داشت و در این خصوص اقدام به نگارش کتاب ولایت فقیه و حکومت اسلامی نمود و در آن به صراحت از اهداف و ایده های مرتجعانه اش سخن بمیان آورده بود ؛ حال اگر طبقه روشنفکر آنروز ما اسیر بی منطقی و احساسات زودگذري از جنس بی منطقی حاکم بر روشنفکری امروز ما گردید ، این دلیل نمی شود که خود را از هرگونه خطا و لغزش در راهبري افکار عمومی جامعه آنروز مبرا بداند.
جناب مهندس طبرزدی ، اصلا قرار نیست آیت الله بروجردی جای کسی را در تصاحب کرسی های حکومت و قدرت تنگ نماید زیرا نزديكي ايشان به سياست و حكومت ، ناقض اعتقاد وي مبني بر جدایی دین از سیاست خواهد بود . ایشان حتی اصراری به تغییر رژیم آخوندي در ایران ندارند بشرطی که این حکومت حاضر به اعطای آزادی مطلق به شهروندان باشد و دست از سركوب لايه هاي جامعه ايراني بر دارد. لذا نگرانی های شما و دیگر دوستانتان در این باره بی دليل است زیرا پر واضح است كه سهم خواهی از قدرت ، مختص تشكيلات حزبي و فعاليتهاي سیاسی است . آیت الله بروجردی نزدیک شدن روحانیت ( به عنوان نمادهای عینی دین ) به حکومت را از تسونامی بدتر و مخربتر می داند . ایشان به دفعات این دیدگاه را عنوان نموده است .
جناب مهندس طبرزدی ؛ تنها دغدغه ی آیت الله بروجردی بعنوان یک روحانی صاحبنظر و یک اسلام شناس فرا دینی ، باورهای دینی جامعه است همانگونه که دغدغه شما بعنوان یک فعال سیاسی ، ايجاد تغييراتي در نهاد حکومت و قدرت بر پايه خواسته هاي حزبي تان مي باشد . آیت الله بروجردی اگر می خواست وارد بازار مکاره حکومت و سیاست بشود لزومی نداشت که اینگونه خود و خانواده و یارانش را در برزخی دهشتناک بیندازد .
با توجه به محبوبیت مردمي و همچنين استعداد و توانایی های وی در قلم و بیان، طی سالهای گذشته بارها به ایشان پیشنهاد مناصب مهمی از جانب حکومت شده بود ( برای تطمیع و کنترل ایشان و پدرش آیت الله سید محمدعلی کاظمینی بروجردی ) ولی ایشان هرگز نخواست نان را به نرخ روز بخورد ؛ زیرا ایشان کاملا به اعتقادش مبنی بر لزوم جدایی دین از حکومت پایبند بوده و مي باشد.
جناب مهندس طبرزدی ؛ نهاد دین برای اعتلای اخلاقیات و معنویات جامعه است ؛ اگر آيت الله بروجردي مي گويد دين روح جامعه است به هيچ وجه ناقض ديدگاههايش نيست ، چرا ؟ چونكه وجود دين و باورهاي مذهبي در هر جامعه اي يعني باروري عدالت در آن جامعه . اجتماعي كه تهي از عدالت و وجدان باشد ، قانون جنگل را تداعي مي نمايد .
2 و 3 ) در پاسخ آقای طبرزدی باید بگویم شما دقیقا در این نوشتار معتقدات آیت الله بروجردی را با استفاده از ترفندهای خاص سیاسیون در بیان و گفتار، همردیف با طالبان عنوان کردید ! این بسیار جای تأسف و تعجب دارد که مبارزات و اقدامات چنین انسان آزاده ای را همردیف اقدامات طالبان می دانید ! دقت داشته باشید که القاء این گونه اتهامات و شبهات به ایشان ، مغایرتی با ادبیات رژیم دیکتاتوری ایران در ترور شخصیتی آیت الله بروجردی ندارد و قبل از اينكه بخواهد به وجهه مبارزاتي ايشان لطمه بزند ، خداي ناكرده باعث ايجاد بدبيني هايي به تاريخ درخشان شما در مبارزه با رژيم مذهبي ملايان خواهد گرديد. تحلیل بنده این است که شما از مجاهدات ، اندیشه ها و تلاشهای 30 ساله ایشان در مخالفت با ولایت فقیه و غبارزدایی از باورهاي دیني ايرانيان ، بدلیل تخریبهای گسترده صورت گرفته توسط رژیم ولایت فقیه اطلاع دقيقي نداريد . امیدوارم پاسخ مناسبی برای چنین اظهار نظری داشته باشید و یا اینکه سعی در اصلاح و یا شفاف سازی نظراتتان داشته باشید .
جناب مهندس طبرزدی ، آموزه هاي ديني آيت الله بروجردي بر اين مهم تأكيد مي نمايد كه شما آزاديد كه نه تنها از ايشان انتقاد كنيد بلكه حتي آزاديد خشن ترين الفاظ را به ايشان نسبت بدهيد زيرا به عنوان يك انسان حق آزادي بيان و عقيده را براي شما محترم مي دانيم . با اين وجود جنابعالي باید سند قابل قبولی ارائه کنيد که در جایی آیت الله بروجردی خود را امام معرفی کرده باشد . اگر مدرکی در این زمینه دارید لطفا ارائه نمایید تا حداقل صحت ادعایتان روشن شود . صد البته که ایشان سابق بر این امامت مسجد همت آباد تهران را بر عهده داشتند ولی این کجا و آن کجا ؟!!
دیگر اینکه شما در نوشتارتان به کتاب حکیم ایشان استناد می کنید و اینگونه نتیجه گیری می کنید که ایشان طرفدار اسلام اخباری است . باید به عرض شما برسانم انصاف حکم می کند برای اظهار نظر درباره اندیشه های هر شخص باید مجموعه آثار ایشان به نقد کشیده شود و نه یک اثر . آیا رساله آزادی ایشان را که در آن ایشان قرائت واقعی خود را از اسلام بیان می کند ملاحظه کرده اید ؟. انصافتان کجاست آقای طبرزدی ؟! اگر قرائت طالبان از دین همان است که آیت الله بروجردی در رساله آزادی می گوید ، باور بفرمایید از همین فردا من با افتخار طرفدار پروپا قرص طالبان خواهم شد !! در ضمن چرا از اسلام اخباری یک هیولا می سازید گویی چه خبر است ؟! اگر مختصر کنکاشی در این باره می داشتید متوجه می شدید که مهمترین اختلاف اسلام اخباری با طرفداران اسلام سیاسی در این است که اخباریون ، تشکیل حکومت اسلامی را بجز برای مصلح آخر الزمان برای هیچ کس دیگری مجاز و مشروع نمی دانند . مهمترین دلیلشان هم همین بیلان برجای مانده در تخریب های اعتقادی حکومت فعلی در طول سه دهه گذشته می باشد و این یعنی اینکه دین نمی باید قاطی حکومت شود .
حال جناب طبرزدی عزیز لطفا به صراحت بفرمایید اعتقاد شما درباره فکر جدایی دین از حکومت چیست؟ در تمامی برهه های تاریخی آنگاه که فردی در هر مسئله ای مي خواست انديشه اي نو و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد ،حتما می بایست با در نظر گرفتن شرايط زمان ، آرام آرام اقدام به انتقال آن مفاهیم می نمود. در غیر آن صورت جامعه پس میزد . فرد مجبور است اول زمینه چینی کند تا افکار عمومی آماده گردد سپس اقدام به عرضه کالای فکری جدیدش نماید و گرنه در موفقیتش امید چندانی نیست . اگر اختلافی را در گفتمان دینی کتاب حکیم و رساله آزادی می بینید دلیلش همین است . بی پرده بگویم آیت الله بروجردی با تحریر رساله آزادی یک رنسانس اعتقادی را پی ریزی نمود . اي كاش بزرگان عرصه مبارزه مختصر توجهي به اين اثر مي داشتند . البته بعضی از روشنفکران فعلی ، این را فهمیده اند ولی اکثریت دارند در مقابل این تفکر بي دليل مقاومت می کنند ، مقاومتی که جز بالا رفتن هزینه های رسیدن به دمکراسی ، چیزی عاید جامعه ستم زده ایران نمی کند . شاید فکر کنید که این هم یک توهم و خیالبافی دیگري است ولی با کمی تأمل و تدبر در واژه هاي این کتاب متوجه عرایض بنده خواهید شد . لذا مجدانه شما دوست گرامي را به دوری از هر گونه تعصب در بازنگري اندیشه های ایشان دعوت می نمایم .
جنابعالی از آیت الله بروجردی انتقاد می کنید که چرا ایشان خود را پیشوا و رهبر میخواند در حالی که تنها دغدغه ایشان نجات دین است ولی دل نگرانی شما رهبریت سیاسی ست و نه رهبریت دینی و ادبیات این دو میلیاردها سال نوری از هم فاصله دارد . ایشان خود را یک پیشوای دینی می داند و نه یک پیشوای سیاسی ! ایشان دارد یک گفتمان خاص دینی را عرضه می دارد . هر کسی که در بیان یک فکر جدید و یک تز و اندیشه ای دینی جلودار همه باشد و گروهي از جامعه نيز به تأييد انديشه ايشان مبادرت نمايند، خواسته یا ناخواسته ايشان دارد پیشوایی می کند . لزومی ندارد شما از ایشان یک پیشوای دینی بسازید . جلسات دینی ده ها هزار نفری ایشان ، آنهم با وجود بایکوت کامل و حصرها و ایذاء ها و تنگناهای امنیتی و بدون بهره گیری از حمایت جراید و علی الخصوص حضور بیش از یک صد هزار نفر در آخرین گردهمائی مذهبی وی در سال 85 با آنهمه تهدید و تخریبهای صورت گرفته ، خود مؤید آن است که جمعیت کثیری از مردم مسلمان و حتی غیر مسلمان در ایران از آیت الله بروجردی ، به پاس اعتقادات فرا دینی و صلح طلبانه وی ، مهر تأییدی بر پذیرش پیشوایی دینی ایشان زده اند ، زيرا ايشان تكيه بر خداوندگار تمامي اديان ميكند و نه دين اسلام . خوشبختانه در این زمینه اسناد کافی برای اقناع شما موجود است . البته تز جدایی دین از حکومت تز جدیدی نیست كه بروجردي مخترع آن باشد اما نکته قابل تأمل این است که آیا در حال حاضر به غیر از ایشان شخص دیگری اینگونه خود را در گود تهدیدها و شکنجه ها و مبارزه برای این فکر قرار داده است ؟ چه کسی بجز ایشان اینگونه بر روی خط قرمزهای رژیم ایستاده و حاضر نیست ذره ای از مواضع خویش عقب نشینی کند ؟ روحانیونی که معتقد به چنین قرائتی هستند ، یا فکرشان را در پستوی مغزشان مخفی کرده اند ، یا اعتقادی به کارشان ندارند و یا توانشان به تأثیرگزاری و گستردگی تلاشهای آیت الله بروجردی نبوده و گرنه همه می دانیم بغیر از آیت الله بروجردی ، زندانیان اعتقادی بیشماری هم اکنون در سیاهچالهای رژیم در حال پوسیدن هستند .
اما سئوال قابل تأمل این است که مگر بروجردی چه می گوید که دیگران قادر به بازگو کردن آن نیستند؟ چه دلیلی دارد که از بین این همه صداهای مخالف ، حمایت های بیشمار مردمی تنها از ایشان صورت می گیرد ؟ این مردم هستند که ایشان را به عنوان یک پیشوای مذهبی انتخاب کرده اند و نه خود ایشان . ( زیرا مطالبات وی ، خواسته ها ي ميليونها انسان مخالف دين سياسي است )
دیگر اینکه شما به نوشته های چند سال قبل ایشان استناد می کنید و نظرات آن موقع ايشان را با شرايط فعلي قياس مي كنيد . پر واضح است كه فكر آدمي در گذر حوادث و انتقاد آبديده مي شود . آيا ديدگاههاي سياسي و مبارزاتي 20 سال گذشته شما با انديشه هاي كنوني تان يكي است ؟ اگر به مطالب روزنامه ای به سردبیری شما در ده بیست سال قبل برگردیم ، شما در آن زمان شخص رهبر را که حتی آیت الله هم نبود با عناوین آیت الله العظمی و حتی امام خطاب قرار دادید که باعث تعجب خیلی ها شد ! حال شما بگویید بروجردی خود را امام می خواند یا شما دیگران را ؟ ( امیدوارم خوانندگان محترم تحلیل های بنده را تعبیر به اتهام ارتباط جناب مهندس طبرزدی با رژیم غیر دمکراتیک ملایان نکنند چراکه بنده به هیچ عنوان چنین نظری درباره ی ایشان ندارم . )
با توجه به توضیحات ماسبق به اینکه ایشان اعتقادی به سیاست و چارچوبهای رایج در آن ندارد ، اثبات اینکه مراد ایشان از واژه مدعی العموم ، تنها مدعی العموم دینی است و نه چیز دیگر ، کاملا ساده بنظر میرسد.
جناب مهندس طبرزدی گرامی ؛
آیا غیر از این است که مردم ایران ، خواستار حق پرستش آزادانه برای خود هستند ؟
آیا غیر از این است که ملت بیچاره ایران خواستار برچیده شدن استبداد دینی از روزگار خویش اند ؟
آیا غیر از این است که مردم ایران با وجود داشتن ذخایر سرشار نفت و گاز صرفا بدلیل بی کفایتی حکومت آخوندی در اوج فلاکت و بیچارگی دست و پا می زنند ؟
آیا غیر از این است که مردم از نظام ستمديني خسته شده اند؟
جناب مهندس طبرزدی بزرگوار؛ آیا صدای آیت الله بروجردی پژواک صدای مردم ایران نیست ؟ آیا این خواسته ها ، مطالبات مردم ایران نیست ، خواسته هایی که بدلیل وجود جو استبداد و سرکوب وتحقیر در ایران ، تاکنون قادر به بازگو کردن آنها نبوده اند ؟! آيا اگر كسي پيدا شود كه به نيابت از مردم خواسته هايشان را در جوامع بين المللي مطرح نمايد و بلندگوي آنها باشد خوب است يا نه ؟ به نظر شما کسی که با پرداخت هزینه های گزاف می آید و با تمام وجود از حقوق مادی و معنوی مردم ایران دفاع می کند باید مورد حمایت قرار گیرد یا اینکه به تهمت برود ؟
امروز بروجردی یک شخص نیست ، یک اندیشه است . کسانی که شما آنها را به عنوان طرفدار و هوادار ایشان می شناسید ، طرفدار اندیشه و فکر ایشانند و نه خود ایشان . لذا ما حمایت از آیت الله بروجردی را پاسداشت حقوق بشر و آزادی بیان و عقيده مي دانيم ، زیرا در حال حاضر آیت الله بروجردی تنها روحانی در ایران است که توانسته است با ارائه ی یک اندیشه فرامذهبی ، پیروان ادیان مختلف را یکجا در کنار هم گرد آورد ! آیا انجام چنین کاری زیبا و در عین حال حیرت آور نیست ؟ حال شما ایشان را با طالبان یکی می دانید ؟!!!
4) شما می فرمایید که حاضر به تأیید نظرات دینی و سیاسی ایشان نمی باشید . باید خدمتتان معروض بدارم که ایشان هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته اند که شما بخواهید آنها را تأیید و یا رد بکنید . اما لازم است در اینجا برخی از نظرات دینی ایشان را به اطلاع شما و عموم هموطنان برسانم تا بلکه مشخص شود کدامیک از نظرات دینی ایشان را مورد تأیید شما نمی باشد :
1- توقف اجرای احکام سخت و خشن و غیر انسانی از جمله اعدام ، سنگسار، قطع اعضاء ، شکنجه و حتی زندان
2ـ اعطاي حق آزادی پرستش برای تمامی پیروان دیگر ادیان از جمله مسیحی ، یهودی، زرتشتی، مسلمانان اهل تسنن و ...
3ـ جدایی دین از حکومت
4ـ تساوی حقوق زن و مرد
5ـ عدم تبعیض ، برابری و تساوی حقوق تمامی احاد مردم دنیا بعنوان بندگان خداوند بنده نواز
6- آزادی فکر و اعتقاد و اندیشه
7- احترام به آزادی بیان و قلم
8- صلح طلبی و نفی جنگ و خشونت طلبی
9- اجرای کامل مفاد تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر
10- آزادي مطبوعات و جرايد
جناب مهندس طبرزدی ؛
آیت الله بروجردی در حال حاضر یک فرصت ایده آل برای نجات ملت ایران است . ایشان تاکنون در برابر تمامی فشارهای وارده از طرف رژیم بر علیه خود، خانواده و پیروانش ایستادگی کرده اما معلوم نیست در صورتی که حمایت مؤثری از طرف شما و دیگر دوستان مبارز از ایشان صورت نگیرد ، این وضع ادامه داشته باشد ؛ در این صورت چه جوابی به تاریخ معاصر خواهید داشت ؟
از شما و تمامی مبارزان آزاده ي وطنی تقاضامندم که هر گونه اختلافات سیاسی و اعتقادي را کنار بگذارید و خالی از هرگونه بی اعتمادی و حس رقابت ناسالم که باعث ریختن آب به آسیاب دشمن می گردد ، برای نجات وطن همدل و همصدا شویم . امید بسیار دارم این جوابیه نسبتا طولانی باعث رنجش خاطر جنابعالی نشده باشد بلکه باعث تداوم دیالوگ و فضای نقادی در جامعه گردد .
در پايان با تمام وجود آرزوي پيروزي و موفقيت شما در مسير سخت و دشوار مبارزه براي دمكراسي را از خداوند بزرگوار خواستارم .
با احترام و عرض جاودانه ترین درودها خدمت شما و تمامی مبارزان آزاده وطن
علی پایدار