۶/۱۸/۱۳۸۶

نامه ی مهم آیت الله بروجردی به سران اتحادیه ی اروپا

شکوائیه ی مرجع دینی ضد دیكتاتوري ایران، آیت الله كاظمیني بروجردی به سران اتحادیه ي اروپا و اعضاء پارلمان اروپا بالاخص آقاي خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجي اتحادیه اروپا
اعضاي محترم،
آقاي رئیس،
سلام و درود یك زنداني تحت شكنجه بر شما
تفتیش عقائد در اینجا به حدیست که كلیساي قرون وسطائي اروپا را از یاد مي برد. همه ي ملت ایران، از گسترش اعدام و ترور و خشونت و آدم ربائي، رنج مي برند و خواهان رعایت قوانین حقوق بشر و آزادی هاي اعتقادي هستند. اكثریت قاطع مردم، دین خشن مورد تبلیغ ملاهاي حكومت را "اسلام اصیل" نمي دانند و آنرا دین انقلاب 1357 " مي نامند.
اینجانب بیش از 15 سال است كه تحت آزار و فشار و بایكوت روحانیون دولتي ایران مي باشم. خواسته ي من رفع تبعیض و برقرار كردن صلح و مساوات براي هموطنانم بوده است. سال گذشته، آخرین گردهمائي دیني و غیرسیاسي ما، علیرغم اختناق و وحشت آفریني حكومت، در بزرگترین استادیوم ورزشي ایران به نمایش درآمد. در آن گردهمائي بی نظیر كه تنها بخشي از جمعیت علاقمند ، در سالنهاي مربوطه جا شدند اقلیتهاي مذهبي نیز شركت داشتند كه في نفسه پیام آور صلح و زندگي مسالمت آمیز و همبستگي جامع بین اقوام و پیروان ادیان و عقاید مختلف در ایران بود.
عالیجنابان،
به عنوان یك انساني كه دل در گرو آفریدگارتان دارد، التماس مي كنم كه به داد ما برسید . ما سیاسي نبوده ایم بلكه خواهان جدائي دین از سیاست هستیم كه قهر و خشم آخوندهاي مستبد را برانگیخت. اكنون با انبوهي از بیماریهاي جسمي كه بر من وارد كرده اند و در سخت ترین وضعیت روحي و عصبي، و در تهدید دائمي قتل، امیدوار به دخالت مؤثر شما هستم.
با سپاس فراوان
سید حسین كاظمیني بروجردي ، تهران ، شكنجه گاه اوین
****************************
پیگیري از دفتر آیت الله بروجردي در اروپا
مهندس جهانگیر صالحي

نامه ی مهم آیت الله بروجردی به سران اتحادیه ی اروپا


THE COMPLAINT OF ANTI DICTATORSHIP RELIGIOUS REFERENCE OF IRAN
AYATOLLAH KAZEMINI BROUJERDI
TO THE SIRS OF EUROPEAN UNION AND
MEMBERS OF EUROPEAN PARLIMENT
AND SPECIALLY TO MR JAVIER SOLANA
----------------------------------------------------------------------------------
ESTEEMED MEMBERS,
DEAR BOSS,
THE GREETING OF A PRISONER UNDER TORTURE TO YOU

HERE, BELIEFS INQUIRING IS AT A SUCH LEVEL THAT MAKES EUROPEAN MEDIEVAL CHURCHES FORGOTTEN. ALL IRANIAN PEOPLE SUFFER FROM INCREASING CAPITAL PUNISHMENT, TERROR, VIOLENCE AND KIDNAPPING. THEY WANT THE HUMAN RIGHTS AND BELIEFS FREEDOM RULES TO BE REALIZED. THEY DO NOT ACCEPT AGGRESSIVE RELIGION WHICH IS ADVERTISING BY GOVERNMENTAL CLERGIES AS "REAL ISLAM" AND THEY KNOW IT AS "1979 REVOLUTION ELIGION".

IT IS MORE THAN 15 YEARS THAT I AM UNDER TORTURES, BOYCOTT AND PRESSURES OF IRANIAN GOVERNMENTAL CLERGIES. MY DESIRE IS RELEASING DISCRIMINATION AND REALIZING PEACE AND EQUALITY FOR ALL MY COMPATRIOTS.

LAST YEAR THERE WAS THE LAST RELIGIOUS AND NON POLITICAL COLLOCATION IN THE LARGEST ATHLETIC STADIUM IN IRAN DESPITE THE GOVERNMENTAL SUPPRESSION AND TERROR .IN THAT UNIQUE COLLOCATION ONLY A PART OF THE CROWDED WERE MY FOLLOWERS AND THE REST WERE OF RELIGIOUS MINORITIES, THE MESSENGER OF PEACE, PEACEFUL LIFE AND COMPLETE SOLIDARITY BETWEEN DIFFERENT FOLLOWERS OF RELIGIONS AND BELIEFS IN IRAN.

DEAR SIR,
I, AS A MAN WHO ADORE OUR GOD, WANT YOU TO HELP US. WE HAVE NOT BEEN POLITICS, BUT SEARCH THE SEPARATING OF RELIGION FROM WHAT WOULD MAKE THE DESPOTIC CLERGIES ANGRY. NOW WITH ALL MY PHYSICAL ILLNESSES BECAUSE OF THE PRISON, IN THE WORST MENTAL STATE AND UNDER CONTINUOUS THREAT OF MURDER, I WILL BE WAITING FOR YOUR EFFECTIVE RESPONSE.

RESPECTFULLY YOURS
SEYYED HOSSEIN KAZEMEINI BROUJERDI
TEHRAN, EVIN PRISON
----------------------------------------------------------------------------------
Iranians lawyer out of Iran's office Ayatollah Kazemeini Broujerdi
Jahangir Salehi, 27 Mordad 1386, 18 August 2007
Email: jahangir.salehi@yahoo.co.uk

۶/۱۱/۱۳۸۶

نامه ی مهم آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی به مردم تهران
خواهران عزیز و برادران مهربان
سلام علیکم
هر کس مرا می شناسد احترامم را بپذیرد و آن که مرا نمی شناسد بداند كه بنده سید حسین کاظمینی بروجردی هستم ؛ 30 سال است که کار دینی می کنم و در خانواده اي مذهبی چشم به جهان گشوده ام .پدرم را نقاد مشهور روحانیت ، دکتر علی شریعتی ، هموزن علامه مجلسی خواند و پدر بزرگم مرجع لرستان بود و پدرش مجتهد معترض به امپراطوری عثمانی ، تبعیدی قرن گذشته از کاظمین به ایران و پدرش زعامت شیعه را در عراق داشت . دارائی ام از دنیا و مافیها یک منزل مسکونی معمولی و ساده بوده که در آن عزلت گزیده بودم و آنچنان منزوی و گوشه گیر بودم که بعد از حمله نیروهای مسلح ، همسایگان متعجب بودند که چگونه سالها یک روحانی در جوارشان بوده ولی کسی نمی شناخت . از سیاست گریزان بودم و خواستار جدایی ديانت از پیرایه های موجود بر آن بودم . خدا را آنچنان دوست داشتم که جانم را جسورانه تقدیمش کرده بودم . مبلغ اجدادم بودم و آن ها را جانشینان برحق ربوی مي دانستم . هدفم جذب خلق های رمیده از معنویت بود و انگیزه ای جز داغ كردن تنور عبودیت نداشتم . اهل احتیاط بودم و لذا سعی می کردم تا برخوردی با حکومت نداشته باشم . یقینم در تکیه بر خدا بی حد و مرز بود و بدین خاطر به استقبال حوادث تلخ و وقایع حیرت انگیز می رفتم . در این دنیای پهناور اصحابی داشتم که مثل خودم شاگردان دریای معرفت بودند و غواصان اقیانوس عشق . انصارم چشم و گوش بسته به کشتی آل الله سوار شدند که ناخدایش بودم . من که ساحل فتح را در رویاهای صادقانه ام می دیدم و سپیده ی رستگاری را در آیات کریمه می یافتم ، فریاد کنان ملت را به چشمه ی توان بخشی می خواندم . یارانم جوانمردانه پاسخم دادند و دست بیعت با من فشردند.

آری ؛ پدران صادق و صالحم هرگز وعده ي دروغ به من ندادند و نجوای مخلصانه ام را اعوانم نیرنگ نپنداشتند . امروز بعد از گذشت یکسال جان کندن و نفس دادن و رنجوری خریدن ، در اوج عزت و سربلندی فطرت و وجدان انسانی هستم . اگر خانه ام را مصادره کردند ، منزل در دلهایی گزیدم که ندیده آشنایم گشتند . اگر مادرم را در این نبرد نابرابر و ناعادلانه از دست دادم جگر گوشه ي مام وطن شدم. اگر به دعوتی که چند روز بعد از آخرین منبرم در زمینه ی خروج از کشور پاسخ می دادم ، اینگونه علیل و مجروح و مصدوم نمی شدم ؛ اما هیهات که حسین مردمی است و حاضر به ترک مردمش نشد و عطر دلاویز وطن را به قیمت رهایی از مشکلات از دست نداد . اکنون که یکسال از تاریخ نگاری حقیر و پیروانم می گذرد ، گر چه انبوهی از شکستگی های جوانی و حیاتی بر چهره هایمان نشسته و قدّمان را خمیده و موهایمان را سپید و اعضایمان را فرسوده و اشک هایمان را خونین کرده ؛ اما مجدّدي بر عصر حاضر بودیم و مصداقي بر کل یوم عاشوراء و میزانی بر یا لیتنی کنت معکم و تضمینی بر طال الانتظار و تمرکزی بر عظم البلاء و تخصیصی بر شکوائیه و تصدیقی بر طلعه الرشیده و تفاخری بر حرب لمن حاربکم و تشهدی بر هل من ناصر ینصرنی ؛ و حال که در این تقریب ظهور و تقرب ِانما خرجت لطلب الاصلاح ، یکه تاز ميدان لبیک به صاحب عصریم ؛ چه باك كه حریف جنایتکار، آواز پیروزی سر می دهد و در غریو انا مظلومون و مجروحون و محکومون و مغمومون ِوارثان حریم کبریایی ، فنا می گردد ! روزی که سید حسین کاندیدای این حرکت شد ، باب مقتولش در گوشش زمزمه کرد كه : آن چراغ که حیدر کرار نیم قرن قبل در نجف بر من داد تو بودی.
حالا که در آستانه ي میلاد مهدوی ، این فرزند بیست و هفتم امام سجاد ، بر سجاده باب الحوائج موسی بن جعفر بنشسته و نماز رهایی می خواند و در پشت سرش میلیونها خلق خسته از ستم و منتظر مصلح آسمانی تکبیر گفته و جبرائیل است که اقامه به نصرت داده و میکائیل است که اذان به هدایت خوانده ؛ پس ای خواننده این عریضه که روضه ام را می شنوی و داستانم را می خوانی بدان که برای استقبال از کاروان انا فتحنا لک فتحا مبینا وقتی نمانده و آن که هوشیارانه ایام جاری می گذراند ، با سلول های مغزی و قلبی خود آهنگ جاء الحق را که از مشارق اَرضی می آید احساس می کند . ای خدا به مولود نیمه شعبان سوگند که استواری و پایداری ِدم آخر زمان غیبت را از ما مگیر و ما را به فتوحات همه جانبه ات مفتخر گردان .
سید حسین کاظمینی بروجردی
گزارشی از دفاعیات جلسه پنجم دادگاهِ رهبر ضد استبدادی زندانی، سید حسین کاظمینی بروجردی
یکی از جرائم من سوء استفاده از لباس روحانیت است ، بنده حتی استفاده مشروع و معقول از این لباس نکرده ام چه برسد به بهره گیری شخصی و خصوصی. با این اسم و رسمی که دارم چنانچه می خواستم از پیروانم پل بسازم و به اهداف اقتصادی و سیاسی برسم هر آینه اکنون در موقعیت خاص مالی و اجتماعی و اعتباری بودم ؛ ولی در جنوب شهر در یک خانه ی محقر و پیش پا افتاده زندگی نمودم ، هر چه که از نذورات و صدقات در وجوه دینی بدست می آوردم صرف خیریه های متعدد می کردم که سرپرستی آن را به عهده دارم و هزاران گرفتار را در قسمتهای مختلف زندگیشان دستگیری و یاری می کردم . سوء استفاده از لباس دینی را شما کردید که از احساس پاک معنوی جامعه 30 سال قبل بهره وری نمودید و با استثمار ملت نجیب و ساده لوح ایران خود را قالب کردید و به دروغ جانشین خدا در زمین معرفی نمودید و دین و غیرت مذهبی اجتماع مومنین را ربودید و به ریش اسلام و مسلمین خندیدید و اکنون بر اثر ضربه های فکری و اعتقادی که به پیکر خلق زحمتکش و مهربان ایران زده اید ، اثری از دین خواهی نمی بینید و بدبینی عمومی مانع از تابش انوار ایزدی به محیط داخلی و درونی شده است . شعار اولیه ی دزدان وجدان ، عقل و عدالت در 30 سال قبل ، صدور اسلام به کشورهای دیگر بود اما منظورشان صادر نمودن دیانت از دلهای مردم بود که به راستی در این شیطنت موفق بودند ؛ نقشی را که از دست هیچ کس ساخته نبود ایفا نمودند و تعصب مذهبی را خشکاندند و انگیزه های خدائی را نابود کردند ! سوء استفاده از لباس روحانیت را شما کردید که 30 سال قبل با تظاهر فریبنده مکارانه در خیابان ، کوچه و میادین شهر گفتید: « نهضت ما حسینی است » اما امام حسین را از قلبهای ایرانیان که در عشق او زبانزد بودند ریشه کن کردید . وای بر شما که امروز عقائد ریشه دار دینی را قلع و قمع کردید ؛ دین انقلاب را جایگزین مذهب سنتی و قدیمی مردم کردید و انتقامی را که بنی امیه و بنی عباس و امپراطوری عثمانی و طالبان نتوانستند از رهبران آسمانی اسلام بگیرند شما با زیرکی و سیاستِ حساب شده گرفتید و آثاری از مقدسات دینی را در وجود اهل ایران باقی نگذاشتید ! سوء استفاده از لباس روحانیت را شما کردید که با هزاران نقشه ، جوانان عزیز این آب و خاک را طی 8 سال خود خواهی و خود کامگی به مسلخ فرستادید و با طرح عناوین بی اساس و پو شالی قتل عام خونین از بچه های ایران زمین کردید که آثارش به میلیونها نفر می رسد و 20 سال است که هر روز نقشه کشی می کنید و باز هم از عواطف باقی مانده ی مردم بهره گیری می نمائید تمام کوچه های کشور محروم ایران را به نام شهیدان بیچاره و گول خورده ثبت کرده اید و تخت سلطنت خود را بر روی اقیانوس خون و جان فرزندان عاطفی و احساسی ایران قرار دادید .
سید حسین کاظمینی بروجردی