این پیشوای دینی زندانی که دوران اسفناک و فاجعه باری را در اسارت مدعیان جمهوریت و دیانت می گذراند، توسط شما به تمامی آزادیخواهان جهان و مصلحان دنیا پیام تاریخی و بنیادی می دهد:
کشورهای منطقه ما نمی دانند که در پس تبلیغات مزورانه و فریبکارانه حکام ستم پیشه کشورمان چه حقایقی نهفته شده است. اینها سی سال است که به نام اعتلای توحید و اعتباردهی به اسلام به انواع دروغ ها و نیرنگ ها، آراء ملت مظلوم و ساده دل ما را به دست آوردند و از عالی ترین وجهه روحانی و زیبا ترین شعارهای الهی، بهره گرفتند تا رژیم شاهنشاهی را ساقط کردند.
اما اکنون که سه دهه از بیلان كار انقلابیون مذهبی نما گذشته است، نه تنها از مدینه فاضله بنیانگذار آن خبری نبوده است، بلکه در مقایسه با حکومت پادشاهی قبل، مملکت آباد و آزاد و بی نظیرمان ویران شده و الآن آثاری از اقتصاد سالم و اعتقاد آباء و اجدادی مردم باقی نمانده است. سی سال قبل، ایران یکی از مراکز اسلام خواهان جهان بود ولی اگر روزی سرنیزه دیکتاتور از مدیریت جامعه کنار برود، متاسفانه خواهید دید که هیچ علاقه و تعهد و تمایلی به مذهب وجود ندارد و نفرت عمومی از معنویات و مقدسات آسمانی همگان را فراگرفته است.
ای همسایگان مهربان و بشردوست، اگر می خواهید بدانید که این رژیم به ظاهر اسلامی با رعایای گرفتار و بیچاره اش چه کرده، کافی است که به آمارهای واقعی فقر و بی عدالتی توجه نمایید و محبوس بودن این روحانی خواهان جدایی دیانت و سیاست نیز مبین دعاوی بیهوده و بی اساس سیستم دینی ایران است.
چگونه در کشوری که دارای بزرگترین ذخایر طبیعی و زیرزمینی دنیا می باشد، خط قرمز نداری، اکثریت قریب به اتفاق مردم این سرزمین را احاطه کرده است؟ آیا در جهان معاصر، محکمه عادله و صالحه ای پیدا نمی شود که داد این ملت بی پناه را بگیرد؟
ای برادران عرب، اینک که گردانندگان جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه، خود را ولی امر مسلمین جهان می دانند و اراده به تسخیر و تصاحب تمامی ممالک مسلمان نشین دارند، آیا باز هم از حمایت های همه جانبه مخالفین آنها دریغ می نمایید؟ به خاطر همین اغراض توسعه طلبانه و جهان خوارانه است که خود را محق دانسته اند تا در کشورهای منطقه دخالت کنند و اموال و دارائی های این مردم بینوا را به سرکرده های خویش دهند.
شما راضی می شوید تا لحظه به لحظه واقعه دلخراش "یخرجون الناس من دین الله افواجا" در این آب و خاک خونین و بیمار، خدا و دینش را از دل های بندگانش بزداید و شما که صاحبان اصلی این شریعت حقه هستید، نظاره گر استحاله فکری و فرهنگی و عملی این خطه از مام اسلام باشید؟
اسلام از شماست و مطلع آن جزیرة العرب می باشد، پس چرا به فریاد استغاثه های دینتان که دوران احتضار را می گذراند نمی رسيد؟ ای کاش فقط در داخل ایران این نفرت و روگردانی از یادگار محمدی صورت می گرفت، وا اسفا كه اینها عامل بدبینی های ملل دیگر به اسلام نيز هستند.
چگونه به سلمان رشدی و یا کاریکاتوریست های دانمارکی، به دلیل اهانت به اسلام حمله می شود، اما با هیات حاکمه ای که با نام اسلام، تروریست و خشونت و جنایت را می پروراند نگاه دوستانه ای دارید؟!
آیا با حمایت از حماس، جنگ داخلی را بین فلسطینی های دردمند شعله ور نمی سازند؟
آيا با تامین همه جانبه و بی وقفه سید حسن نصرالله، وحدت ملت لبنان را نابود نمی کنند؟
آیا به نقش مخفی و مرموز و مخرب اینها در عراق نمی نگرید که با سنگرسازی ها و جهت گیری ها و کمک های هدفدار به برخی از مسئولین آن کشور، نیت قبضه دولت و قوای امنیتی و اطلاعاتی آنجا را دارند ؟
با سپاس ، سید حسین کاظمینی بروجردی
کشورهای منطقه ما نمی دانند که در پس تبلیغات مزورانه و فریبکارانه حکام ستم پیشه کشورمان چه حقایقی نهفته شده است. اینها سی سال است که به نام اعتلای توحید و اعتباردهی به اسلام به انواع دروغ ها و نیرنگ ها، آراء ملت مظلوم و ساده دل ما را به دست آوردند و از عالی ترین وجهه روحانی و زیبا ترین شعارهای الهی، بهره گرفتند تا رژیم شاهنشاهی را ساقط کردند.
اما اکنون که سه دهه از بیلان كار انقلابیون مذهبی نما گذشته است، نه تنها از مدینه فاضله بنیانگذار آن خبری نبوده است، بلکه در مقایسه با حکومت پادشاهی قبل، مملکت آباد و آزاد و بی نظیرمان ویران شده و الآن آثاری از اقتصاد سالم و اعتقاد آباء و اجدادی مردم باقی نمانده است. سی سال قبل، ایران یکی از مراکز اسلام خواهان جهان بود ولی اگر روزی سرنیزه دیکتاتور از مدیریت جامعه کنار برود، متاسفانه خواهید دید که هیچ علاقه و تعهد و تمایلی به مذهب وجود ندارد و نفرت عمومی از معنویات و مقدسات آسمانی همگان را فراگرفته است.
ای همسایگان مهربان و بشردوست، اگر می خواهید بدانید که این رژیم به ظاهر اسلامی با رعایای گرفتار و بیچاره اش چه کرده، کافی است که به آمارهای واقعی فقر و بی عدالتی توجه نمایید و محبوس بودن این روحانی خواهان جدایی دیانت و سیاست نیز مبین دعاوی بیهوده و بی اساس سیستم دینی ایران است.
چگونه در کشوری که دارای بزرگترین ذخایر طبیعی و زیرزمینی دنیا می باشد، خط قرمز نداری، اکثریت قریب به اتفاق مردم این سرزمین را احاطه کرده است؟ آیا در جهان معاصر، محکمه عادله و صالحه ای پیدا نمی شود که داد این ملت بی پناه را بگیرد؟
ای برادران عرب، اینک که گردانندگان جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه، خود را ولی امر مسلمین جهان می دانند و اراده به تسخیر و تصاحب تمامی ممالک مسلمان نشین دارند، آیا باز هم از حمایت های همه جانبه مخالفین آنها دریغ می نمایید؟ به خاطر همین اغراض توسعه طلبانه و جهان خوارانه است که خود را محق دانسته اند تا در کشورهای منطقه دخالت کنند و اموال و دارائی های این مردم بینوا را به سرکرده های خویش دهند.
شما راضی می شوید تا لحظه به لحظه واقعه دلخراش "یخرجون الناس من دین الله افواجا" در این آب و خاک خونین و بیمار، خدا و دینش را از دل های بندگانش بزداید و شما که صاحبان اصلی این شریعت حقه هستید، نظاره گر استحاله فکری و فرهنگی و عملی این خطه از مام اسلام باشید؟
اسلام از شماست و مطلع آن جزیرة العرب می باشد، پس چرا به فریاد استغاثه های دینتان که دوران احتضار را می گذراند نمی رسيد؟ ای کاش فقط در داخل ایران این نفرت و روگردانی از یادگار محمدی صورت می گرفت، وا اسفا كه اینها عامل بدبینی های ملل دیگر به اسلام نيز هستند.
چگونه به سلمان رشدی و یا کاریکاتوریست های دانمارکی، به دلیل اهانت به اسلام حمله می شود، اما با هیات حاکمه ای که با نام اسلام، تروریست و خشونت و جنایت را می پروراند نگاه دوستانه ای دارید؟!
آیا با حمایت از حماس، جنگ داخلی را بین فلسطینی های دردمند شعله ور نمی سازند؟
آيا با تامین همه جانبه و بی وقفه سید حسن نصرالله، وحدت ملت لبنان را نابود نمی کنند؟
آیا به نقش مخفی و مرموز و مخرب اینها در عراق نمی نگرید که با سنگرسازی ها و جهت گیری ها و کمک های هدفدار به برخی از مسئولین آن کشور، نیت قبضه دولت و قوای امنیتی و اطلاعاتی آنجا را دارند ؟
با سپاس ، سید حسین کاظمینی بروجردی